ترکیب بندی

راهنمایی های دستوری برای سواد بصری مهمترین گام در حل یک مسئله بصری، کومپوزیسیون یا ترکیب بندی آن است. رسیدن به معنای مورد نظر در یک عبارت تصویری بستگی زیادی به نوع ترکیب بندی آن دارد. علاوه بر آن ترکیب بندی یک اثر در جلب توجه بیننده، نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. کسی که می خواهد از راه تصویر با دیگران ارتباط برقرار سازد، در این مرحله ی بسیار حیاتی از کارش بیش از هر مرحله ی دیگری می تواند و باید بر کارش احاطه و نظارت کامل داشته باشد، زیرا او برای القای منظورش از بهترین موقعیت برخوردار است. ولی همانطور که بیش از این اشاره شد در شیوه ی ارتباط بصری نمی توان چند ساخت محدود و معین تجویز کرد پس چگونه می توان با اطمینان خاطر در این زمینه نظارت و سلطه ی خود را بر کار اعمال کرد تا بتوان سازنده و بیان کننده ی عبارتی باشید که همه قادر به فهم آنها باشند؟

نحو در دستور زبان عبارت است از روش استفاده از کلمات با ترتیبی درست در جمله و قواعد آن به روشنی تعریف شده است و فهم آن فقط نیازمند اندکی هوش و دقت است. ولی این نوع قواعد در آموزش بصری فقط به ما ترتیب به کار بردن درست اجزای تصویر را نشان می دهد و مسئله چگونگی برخورد ما به جریان کلی ترکیب بندی باقی می ماند. این برخورد و نگرش باید با دقت و علم به این موضوع باشد که تصمیمات ما در این زمینه تاثیر بسیار مهمی بر نتیجه ی نهایی کار خواهد گذاشت. در اینجا از قواعد جزمی و مطلق خبری نیست ولی با این وصف درباره ی نتایج کار جمع آوری و سازمان دهی اجزای مختلف بصری در یک کار و تاثیر آن بر محتوای کار اطلاعات نسبتا زیادی در دست است. بسیاری از راهنمایی ها برای فهم محتوای شکل های بصری نتیجه ی تحقیقاتی بوده که درباره ی جریان و نحوه ی کار حواس انسان صورت گرفته است.

ترکیب بندی یا نحوه کنار هم قرارگیری عناصر مختلف نقش به سزایی در اثر بخشی آن عناصر به عهده دارد. عناصر و اجزاء در کنار هم معنی واقعی خود را پیدا می کنند. پس از انتخاب عناصر مانند فرم و ساختار، رنگ و بافت و جنسیت لوگو، نقوش و آرم … مهمترین مسئله فرا روی طراحان این است که چگونه این عناصر را در کنار هم قرار دهند و با هم در آمیزند تا ضمن ایجاد زیبایی، هویت مطلوبی که برای موضوع در نظر گرفته شده به بینندگان القا گردد. دقت نظر طراح، هوشیاری و تجربه او و تیمی که ممکن است به او یاری رسانند تا تصمیم بگیرد که به چه نحوی عناصر مختلف طراحی، کنار هم قرار گیرند یا به عبارتی ترکیب بندی شوند، نقش تعیین کننده ای در میزان تاثیر بر مخاطبان و موفقیت اوراق اداری (کارت ویزیت، سربرگ، پاکت نامه) خواهد داشت.

صفحه آرایی – ترکیب بندی:

مهمترین گام در ارائه یک اثر زیبا و هنری چگونگی چیدن عناصر (تصویر و متنی) به اصطلاح صفحه آرایی و ترکیب آنها با هم می باشد. علاوه بر آن ترکیب بندی یک اثر در جلب توجه بیننده نقش بسیار مهمی را ایفا می نماید. یک گرافیست خوب در آثار خود باید با چیدن عناصر اعم از حروف، تصویر و سایر عناصر بتواند مجموعه ای را به وجود بیاورد که رسیدن به معنای مورد نظر را آسان ساخته و ذهن بیننده را آشفته نسازد و برای وی قابل درک باشد. علاوه بر آن زیبا و دوست داشتنی و اصولی نیز باشد. این برخورد و نگرش (صفحه آرایی) باید با دقت و علم به موضوع باشد در این ارتباط از قواعد مطلق خبری نیست ولی با این اوصاف درباره ی نتیجه ی کار نهایی و سازماندهی اجزای مختلف بصری در یک کار و تاثیر آن بر محتوای کار اطلاعات نسبتا زیادی لازم است.بسیاری از آن اطلاعات برای فهم محتوی شکل های بصری نتیجه تحقیقات و تجربیاتی بوده است که درباره نحوه کار حواس انسان توسط هنرمندان از ابتدا تاکنون صورت گرفته است.

صفحه آرایی به عنوان فن ایجاد تعادل و توازن در آثار هنری نقش اساسی و مهم دارد. از این جهت که کلیه عناصر متعدد وقتی به شکل هماهنگ در کنار هم قرار می گیرند به نظر زیبا و چشم نواز می رسند و علاوه بر آن عناصر فوق ضمن ایجاد تعادل در یکدیگر نیز تاثیر گذار هستند. صفحه آرایی فقط چیدن و در کنار هم گذاشتن عکس و متن تایپ شده با نظم معین نیست چرا که همواره زیبایی با منطقی و علمی بودن آن در یک جهت نمی باشد. صفحه آرایی و ترکیب بندی خوب باید در بیان عمق موضوع و درک بهتر محتوا مفید و موثر باشد.

برای یک صفحه آرایی خوب باید هنرمند از بهترین ابزارها و بهترین عناصر بصری در صفحه خود سود جوید وقتی صحبت از نوع حروف است باید از بین حروف مختلف (به اصطلاح نامزد های مختلف) بهترین را انتخاب کرد و بکار گرفت.

همچنین شکل حروف، اندازه و تضاد موجود میان عناصر نوشتاری باید کاملا متناسب و مناسب با عکس و طرح و در جهت تکمیل همدیگر به کار گرفته شوند. در صفحه آرایی وحدت و انسجام خیلی مهم است. اتصال یا امتداد یک خط منحنی یا مستقیم به هریک از موضوعاتی که در یک صفحه قرار دارند می تواند چشم مخاطب را طبق نظر و هدف صفحه آرا در تمام جهات صفحه به چرخش در آورده و با ایجاد تنوع در چیدن حروف با فرم های مختلف از یکنواختی بکاهد.

در یک صفحه آرایی خوب باید از وجود فضاهای خالی بدون استفاده پرهیز شود. علاوه بر آن با کنترل فضاهای منفی می توان به وحدت و انسجام میان سفیدی و سیاهی رسید. صفحه آرایی به شیوه های مختلف متقارن و غیر متقارن انجام می شود که هرکدام در جای خود حائز اهمیت است.

رعایت اندازه و تناسب و کنترل نقاط حساس صفحه و چیدن عناصر اصلی در نقطه طلایی که بر اساس اصول ریاضی و محاسبات آن حائز اهمیت می باشد.

اصلی ترین و ابتدایی ترین کار صفحه آرا شناسایی آن نقاط و تقسیم بندی صفحه به سطوحی است که در کنار هم قرار گرفته و مجموعه هماهنگی را به وجود می آورند.

وقتی طراحی را بوسیله رنگ ها ، شکل ها، خطوط، بافت ها، اندازه هایی به وجود می آوریم و آنها را در کارمان به یکدیگر مربوط می سازیم این کار در واقع کمپوزیسیونی است که طراح بوسیله آن می خواهد منظور خود را بیان کند.

ترکیب یک اثر تصویری نقش بسیار پر اهمیتی در ایجاد زیبایی هنری آن دارد. به عبارت دیگر، یکی از عوامل مهم زیبایی در یک کار هنری کمپوزیسیون آن است. البته باید توجه داشت که برای ایجاد یک ترکیب خوب بصری، قانون و فرمول مشخص و قاطعی نمی توان ارائه داد. در واقع این مسئله بستگی به طرز دید و اندیشه هر هنرمند دارد ولی می توان به بعضی اصول و نکاتی که باعث بیشتر یک ترکیب بصری می شود اشاره کرد: مهمترین عامل فیزیکی و فیزیولوژیکی بر حواس بشر نیاز او به تعادل است. تعادل وضعیتی مقابل واژگونی است.

تعادل یک کمپوزیسیون، شبیه در یک تراز است.

به این معنا که وقتی تعادل در یک صفحه به وجود می آید که کلیه عناصر موجود در صفحه یا کادر در تمام سطوح صفحه به گونه ای تقسیم شوند و قرار گیرند که چشم بیننده همه آن ها را با هم با هم ببیند و به راحتی در کل صفحه گردش کند. به عبارت دیگر اگر تمام یا بیشتر عناصر در یک طرف صفحه جمع شوند و طرف دیگر خالی بماند، این صفحه دارای تعادل نیست و یا مثلا در طراحی کارت ویزیت یا سربرگ و پاکت نامه فرض کنیم سطوح رنگی بیشتر در یک طرف باشند و سطوح غیر رنگی در اطراف دیگر، باز این صفحه از نظر بصری متعادل نسیت.

گاه طراحی یک ست ممکن است به گونه ای باشد که مثلا در کارت ویزیت عناصر بصری در یک نقطه به طرز زیبایی روی هم نشسته اند و ترکیب جالبی را به وجود آورده اند و طرف دیگر صفحه خالی مانده که طراح می تواند در طرف خالی صفحه حروف و نوشته یا به گونه ای در آورد که با عناصری که در یک نقطه جمع شده اند نوعی تعادل حسی ایجاد کند.

در مورد دو می توان این مسئله را مطرح کرد که هر عنصر یا شکل دارای نیرویی است که در صفحه می تواند خودنمایی کند و زمانی که چند عنصر یا شکل در یک کمپوزیسیون در کنار هم قرار می گیرند، نیروهای مختلف آنها با یکدیگر برخورد می کند و ترکیبی را به وجود می آورند برای آنکه این ترکیب از یک تعادل و توازن خوب و جالبی برخوردار باشد باید این عناصر و شکل ها را به گونه ای کنار هم قرار دهیم که از نظر بعدی دارای نیروهای مساوی و یا متعادل باشد.

در مورد سوم نیز می توان گفت که تمام شکل ها در طبیعت بر یک زمینه قرار دارد. به عبارت ساده تر، کلیه اشکال خارج از فضای اطراف خودشان نیستند و هر شکلی در زمینه اطراف خود قرار دارند. شکل های اصلی فضاهای پر هستند و شکل های زمینه، فضاهای خالی را تشکیل می دهند.

در این مبحث لازم شد به این نکته اشاره کنیم که هرچند حتما باید نکات فوق برای طراحی یک ست اداری را رعایت کرد و در این شکی نیست ولی این را هم می توان گفت که یک طراح یا گرافیست وقتی وارد بازار کار می شود ممکن است با هر نوع مشتری سر و کار داشته باشد. هرکدام از آنها دارای یک تفکر و طرز فکر و اندیشه برای تحلیل کار خود دارند و در آخر کار خود را بررسی می کنند که اگر اتودها تایید شد طراح می تواند آن را اجرا کند این امکان وجود دارد که هر اتودهایی که طراح به مشتری نشان می دهد آنچنان که باید و شاید مورد قبول مشتری نیست و ممکن است ابهاماتی را برای او به وجود بیاورد هر چند که این توده ها از نظر ما تاکید شده هستند چون طبق قوانین و با در نظر گرفتن سواد بصری طراحی و از هر نظر بررسی شده اند. یک طراح و گرافیست خوب و موفق نباید هیچگاه ایده و نظر خود را به زور به مشتری تحمیل کند زیرا در چنین مواقعی ممکن است مشتری ناراحت شده و متوجه منظور طراح نشود و نهایتا کار را به دیگری واگذار کند و در واقع در بازار کار ممکن است طراح فرصت کاری خوبی را با سهل انگاری از دست بدهد.

یک طراح باید بداند چگونه و با چه لحنی با مشتری برخورد کند. مشتری که هیچ تخصصی از رشته گرافیک ندارد و کلمه کمپوزیسیون تا بحال به گوشش نخورده وقتی که طراح از اصطلاحات گرافیکی کار خود را برای او توضیح می دهد هر چند این اصطلاحات برای طراح شناخته شده و عادی می باشند مسلما این مشتری متوجه منظور او نخواهد شد. طراح باید بداند که با این قبیل مشتری ها چگونه باید برخورد کرد. این بدان معنا نیست که تخصص طراحی خود را به دست مشتری ناشی بسپاریم و او هرچه گفت ما انجام دهیم بلکه ما باید با اصول و منطق مشتری را با روال کار آشنا کنیم و ترکیب بندی را ایجاد کنیم که واقع به نوعی از تکنیک هایی در کار استفاده کنیم که هر عامه پسند باشد که نهایتا می توانیم یک ایده هنری و مورد پسند مشتری و عموم را ارائه دهیم.

دریافت حسی و ارتباط بصری (هدایت چشم)

معنا، در پیام های بصری فقط نتیجه جمع شدن تاثیرات حاصل از ترکیب عناصر اولیه نیست، بلکه چگونگی آن تا حدود زیادی به دستگاه حسی خاصی که در تمام انسان ها به طور یکسان عمل می کند نیز بستگی دارد به عبارتی ساده تر، وقتی طرحی را به وسیله رنگ ها، شکل ها، خطوط، بافت ها و اندازه هایی به وجود می آورید و آن ها را در کار به یکدیگر مربوط می سازید این کار در واقع کومپوزسیونی است که طراح به وسیله آن می خواسته منظور خود را بیان کند. ولی عمل دیدن مرحله مستقل دیگری در ارتباط بصری است. دیدن، جریان وارد شدن خبر به دستگاه عصبی است که از طریق حس شدن نور به وسیله ی چشم ها صورت می پذیرد. این کار کم و بیش برای همه عادی و یکسان است و اگر چنین نبود  مردم قادر نبودند درباره ی معنای پدیده های بصری اشتراک نظر داشته باشند.

این دو گام مستقل از یکدیگر، یعنی طرح کردن و دیدن در عین حال، هم از نظر معنا به طور کلی و هم در مواردی که منظور مشخصی از یک پیام وجود دارد به یکدیگر وابسته اند. تا اینجا به دو نوع معنا در پیام اشاره کردید یکی معنا و حال و هوای کلی یک بصری و دیگری معنای خاص و مشخص موجود در آن، ولی بین این دو نوع معنا نوع دیگری از معنای بصری نیز وجود دارد و آن معنا از نظر کار ویژه ی آن است، کار ویژه ای که اشیاء به خاطر آن طرح و ساخته شده اند تا به رفع برخی نیازمندی ها بپردازند. ظاهرا به نظر می رسد که پیام نهفته در این نوع اشیا نسبت به موارد استفاده ی آنها جنبه ی ناچیز و فرعی دارد، ولی در حقیقت اغلب خلاف آن مشاهده می شود زیرا بسیار اتفاق می افتد که اشیایی نظیر لباس، خانه، بناهای عمومی و حتی آثاری که به وسیله ی صنعتگران غیر حرفه ای به وجود آمده است می توانند مطالب زیادی درباره ی شخصیت کسانی که آنها را طرح کرده اند و یا انتخاب نموده اند، حکایت کنند و از این روست که یک فرهنگ خاص را از طریق مطالعه و بررسی جهان ساخته و پرداخته ی دست این صنعتگران، ابزار آلات و آثار هنری آنها درک می کنید.

عمل دیدن، واکنشی در مقابل نور است. مهمترین عنصر ضروری برای این نوع تجربه و حس، وجود رنگمایه یا تونالیته است. کلیه عناصر بصری دیگر به وسیله ی نور بر ما مکشوف می شوند و در نتیجه آنها، در مقایسه با عنصر رنگ مایه، در درجات بعدی اهمیت قرار دارند. منظور از تونالیته یا رنگمایه میزان وجود یا فقدان نور است. وجود تمام مصنوعات بشر و یا اشیای محیط اطرافش به وسیله نور بر او آشکار می شود.

عناصر دیگر بصری پس از تونالیته یا رنگمایه عبارتند از: خط، رنگ، شکل، جهت، بافت، مقیاس، بعد و حرکت، تعیین آنکه در یک اثر بصری کدام عنصر بر دیگری غالب است بستگی به ماهیت و نوع آن دارد، خواه طراحی شده باشد خواه به طور طبیعی وجود داشته باشد. برای مثال اگر گفته شود نقاشی در درجه ی اول اثری است که در آن رنگمایه و سپس شکل و جهت همراه با بافت و رنگ و احتمالا بعد و حرکت به صورت مجاز در آن به کار رفته تعریف بسیار ناقصی خواهد بود. زیرا این تصویر به هیچ وجه بیانگر توان و نیروی بالقوه ی بصری که در نقاش وجود دارد نیست. انواع مختلفی که یک عبارت بصری می تواند به خود بگیرد تا آن را نقاشی نامید بی نهایت زیاد است. انتخاب یکی از این انواع بستگی به آن چیزی دارد که در ذهن هنرمند است و می خواهد آن را بیان کند. او بر بعضی از عناصر نسبت به دیگران تاکید بیشتری می کند و تکنیک یا فنی را مطابق برنامه ای خاص انتخاب می کند و بدین وسیله معنای مورد نظرش را می یابد.

نتیجه نهایی این کار همان عبارت و بیانی است که هنرمند حقیقتا آن را می جسته است. ولی معنای یک عبارت بصری بستگی به واکنش تماشاگر نیز دارد، زیرا تماشاگر نیز از طریق برخی داروهای ذهنی خود به تعبیر و تفسیر آن عبارت می پردازد و آن را تا حدودی دستخوش تغییر قرار می دهد. تنها عاملی که نزد هنرمند و تماشاگر و در واقع نزد همگان یکسان است، حس باصره می باشد که عبارت است از اجزای فیزیولوژیک و روانی سلسله اعصاب و نحوه ی کار آنها و دستگاه حساسی که بدان وسیله می بینند.

روان شناسی گشتالت در زمینه دریافت های حسی، تحقیقات و بررسی های ارزنده ای انجام داده است که در نتیجه ی آن اطلاعات نسبتا زیادی درباره ی نقوش بصری و اهمیت آن گرد آمده و نیز درباره ی نحوه ی دیدن و چگونگی سازمان یابی و بیان اخبار بصری به وسیله ی انسان کشفیاتی حاصل شده است. عوامل فیزیکی و روانی در این دارای کیفیت نسبی هستند و نباید آن را جزمی تصور کرد. هرنقش بصری دارای کیفیتی پر تحرک و فعال است که برای تعریف آن از نظر عقلی یا عاطفی و یا مکانیکی، صرفا به عواملی نظیر اندازه یا جهت یا شکل نمی توان اکتفا کرد. عناصری که نام آنها یاد شد، محرک هایی هستند که به خودی خود فاقد هرگونه تحرکی هستند ولی نیروهای فیزیکی و روانی که به واسطه ی آنها برانگیخته می شود، تمام فضاهایی را که در آن قرار گرفته اند دگرگون می کند و به طورکلی باعث به وجود آمدن حالت تعادل یا عدم تعادل می شود.

دریافت و برداشت ما از یک طرح یا شیء موجود در محیط ناشی از مجموع این عوامل است. دیدنی ها پدیده هایی صرفا خارج از ما و تصادفی نیستند، بلکه آنها به منزله تجربیات و وقایعی برای حس باصره ی ما هستند و دارای یک تمامیت اند که نتیجه ی اتحاد و تشکل پاره ای از کنش ها و واکنش های بیرونی و درونی می باشند.

عناصری که در دستور و قواعد بصری باید بدان آگاهی داشت انتزاعی هستند ولی به هر حال می توان خصوصیت کلی آنها را تعریف کرد. معنا در یک بینا انتزاعی بسیار فشرده است و تعقل از راه میانبر به مقصد می رساند و چون به طور مستقیم با عواطف و احساسات تماس پیدا می کند، معنا را به صورت موجز و متراکم از بخش آگاه ذهن مستقیما به ناخودآگاه می برد.

یک خبر بصری به دو صورت می تواند حاوی معنا باشد. یکی از راه معنای خاصی که در سمبل ها یا رمزهاست و دیگر از طریق تجربیات یکسان و مشترک از محیط اطراف که باعث تداعی معانی از یک خبر بصری می شود. برای بررسی کردن منظورمان از تجربیات مشترک، چند مثال از برخی کیفیات که همه از نظر بصری با آن آشنا هستید و می توانید آن را تشخیص دهید مفید است؛ بالا، پایین آسمان آبی، درختان قائم، ماسه های ریز، آتش قرمز- نارنجی- زرد، و امثال اینها. بنابراین خواه ما نسبت به این موضوع آگاهی داشته و خواه نداشته باشید، کم و بیش واکنشی یکسان نسبت به معانی آنها از خود نشان می دهید.

در ترکیب بندی یک اثر گرافیکی به ویژه در اوراق اداری افزون بر ایجاد هویت و تشخیص قابل درک برای مخاطبان و به وجود آوردن یک اثر خلاق و چشمگیر بسیار مهم است که ایده ی طراح و اطلاعات تصویری و مکتوب، چگونه  و طی چه مراحلی به مخاطبان ارائه شود و بیننده عناصری را نسبت به اجزای دیگر زودتر و با دقت بیشتری ببیند. بسیار اهمیت دارد بدانید کدام عناصر موجب جلب نظر مشتری در رقابت با دیگران خواهد شد و غالبا چگونه بازشناسی می شود و کیفیت و کمیت موضوع از چه طریقی درک می گردد. با کدام یک از عناصر در تصمیم گیری برای انتخاب نقش بیشتری دارد.

فرم و طرح اوراق، لوگو و نوشته های دیگر از قبیل شعار تبلیغاتی (کمتر در اوراق وجود دارد)، رنگ، بافت و جنسیت، عواملی مانند خطوط، نقوش، عکس، تصویر سازی و ده ها مورد مشابه دیگر هر یک در شکل گیری طراحی اوراق اهمیت خاص خود را دارند اما در هر عناصری نظیر لوگو، فرم یا رنگ وجود دارند که بلافاصله ایده درک شده و موجب جلب نظر مخاطبین می شود.

مفهوم رنگ در آثار هنری

رنگ یک کیفیت بصری است که به موجب آن اشیا با نمونه های مختلف در چشم انسان رویت می شوند. در واقع رنگ نام عامی است که بر اثر فعالیت شبکه چشم و نظام عصبی موجود در آن به مجود می آید. بدین ترتیب رنگ واژه ای است که به : سفید، سیاه، قرمز، سبز، آبی و بی نهایت رنگ دیگر که در طیف مرئی وجود دارد و چشم انسان قادر به تفکیک و تمایز آن ها است اطلاق می شود. این محدودیت از رنگ بنفش که دارای کوتاهترین طول موج است به رنگ قرمز که بلندترین طول موج را دارد، ختم می شود (البته در مورد برخی از جانوران و حیوانات این محدودیت وجود ندارد.)

ادامه

طراح و تصویر

تحریک حس بصری، با استفاده از تصویر کار دشواری نیست. طرح، نقش آرم و نوشتار، بر روی اوراق یکی از عوامل مهم طراحی هستند، تمام عوامل موثر در طراحی، مانند خطوط نقوش، تصاویر اعم از عکس، یا تصویر سازی و سبک طراحی به طور مجزا و در کنار هم در ساختن تشخص مورد نظر موثرند بسیاری از اوراق با موضوع مشابه در طرح های متفاوت از نظر فرم به کار رفته، ارائه می شوند، در این صورت مصرف کنندگان از روی طرح و نقش آنها که به نوعی نشان تبدیل شده اند آن ها را می شناسند.

یک اوراق با طرحی به سبک کلاسیک و سنتی با اوراق دیگر از همان موضوع اما با طرحی مدرن و امروز

ادامه

طراحی عنوان اوراق

اوراق که در برگیرنده عنان و مهم ترین تیترهای (اسم شرکت، مدیر مسئول) اوراق است،که از مهم ترین مواد محسوب می شود. معمولا برای طراحی و صفحه آرایی این صفحه بیشترین تلاش صورت می گیرد. داشتن عناوین درشت و مهم و اطلاعات با اهمیت و تصاویر خاص از ویژگی های سربرگ است.

معمولا نصفه بالای اوراق نسبت به نصفه پایین آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.در نصفه دوم نیز مطالب کم اهمیت تر چاپ می شود. اهمیت این فضا معمولا به قدری زیاد است که گاهی از رنگ دوم هم در چاپ آن استفاده می شود. گاهی نیز دیده شده از رنگ دوم و گاهی از چهار رنگ هم استفاده می شود.

ادامه

لوگو تایپ

یکی از عوامل مهم و گاهی مهم ترین ابزاری که در شکل گیری یک هویت خاص یا یک یونیفورم کلی مورد استفاده طراحان قرار می گیرد لوگو است، لوگو تایپ یا نشانه نوشته، اغلب نام خاصی برای یک شرکت، مجموعه یا کالا و گاهی تنها یک نوشته حتی فاقد معنی است که با طراحی خاص و متفاوت ارائه نشده تا به اذهان بنشیند. در اکثر اوراق اداری در یک نگاه سریع اولین چیزی که به نظر مخاطبان می رسد لوگوی آن است، نام شرکت یا شخص حقیقی و … که در بسیاری موارد مهم ترین پیام اوراق است. بیشترین کاربرد لوگوها آن است که برای مخاطب قابل شناسائی باشند. بنابراین در طراحی لوگو خوانا بودن همراه با متفاوت بودن یا سایر لوگوهای هم موضوع یک اصل است.لوگو باید قابل درک، تاثیر گذار بوده و در ذهن بیننده باقی بماند. لوگو از سرمایه های معتبر یک شرکت محسوب می شود. با ارتقاء یک شرکت همچنان نام و لوگوی آن ثابت مانده و طراحی لوگو برای نشانه یک شرکت تولیدی یا خدماتی متفاوت است.

لوگویی که مصرف نشانه یک موسسه با دامنه فعالیت ها و مخاطبین محدود را دارد می تواند اندکی با دشواری خوانده شود و چندان ساده نباشد. هر چند که خوانایی و سادگی از اصول طراحی لوگو است.

ادامه

نشانه و آرم

به طور کلی، عموم مردم، کلمه (آرم) را به جای (نشانه) می شناسند.

الف) نشانه: نشانه از واژه یونانی (semeion)  گرفته شد که دو واژه (semiotique) و (semidogie) از آن مشتق شده است.

واژه (semiotique) یا ((semidogie خاستگاه های آمریکائی دارد که در آن نشانه شناسی را همچون فلسفه زبان های تعریف می کند، در حالی که اصطلاح ((semidogie خاستگاه اروپائی دارد و بیشتر برای مطالعه زبان های ویژه با نظامهای نشانه ای غیر زبانی (تصویر- ایماء و اشاره- تئاتر و …) به کار می رود.

نشانه شناسی رشته ای جدید است که از آغاز قرن بیستم پدید آمد و بدین ترتیب اصالت و مشروعیت رشته های قدیمی مثل فلسفه را دارا نمی باشد. از جمله افرادی که در باب نشانه شناسی مطالعاتی کرده اند می توان به ساندرس پیرس، سوسور، امبرتو اکو و … اشاره نمود.

دو گونه نشانه وجود دارد:

۱-      نشانه های دیداری: یعنی هر آنچه با چشم می بینید و با ادراک حسی می شناسید.

۲-      نشانه های تصویری: وقتی شماری از نشانه های دیداری ثبت می شوند و در متنی جای می گیریند تبدیل به نشانه های تصویر می شوند.

به اعتقاد پیرس نشانه چیزی است که تحت مناسبات یا عناوینی چند، جای چیز دیگری را در ذهن می گیرد.

تاریخچه نشانه: در طول تاریخ از نماد که نوعی علامت واحد هویت بصری است، به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط استفاده شده است. تصور بر این است که انسان پیش از تاریخ با خراش دادن و ایجاد نقش بر دیوار غارهای التامیرا در اسپانیا و لاسکو در فرانسه تلاش داشته تا از این طریق به دیگران اعلان خطر یا آگاهی دهد و یا پیام های دیگری را انتقال دهد. باستان شناسان لوازم و ابزارهایی را از یونان باستان یافته اند که بر آن ها نقوش و نمادها و احساس نمادها نیز همچون شکل حروف و رنگ می تواند واکنش های حسی خاصی را در برانگیزد. معنی علائم نما دینی نقش بسته که احتمالا معرف آنها خالق آنها بوده است. بر    تابوت های مصری نقوش نمادینی حکاکی شده است که احتمالا نشان از هنرمند خالق آن دارد. در جوامع قرون وسطائی بازرگانان و صنعتگران برای مشخص کردن کالاها یا محصولاتشان از علائم و نمادهای خاصی استفاده می کردند که معرف آنها بود. چاپگران اواخر سده نوزدهم میلادی نیز که به مهارت ها و استادی خود مفتخر بودند بر روی تمامی چاپ نقش های خود نمادهایی را به صورت حرف نشانه یا امضاء چاپ می کردند که معرف حرفه و صنعتگری آنان بوده است. در آغاز سده بیستم نیز گاوچرانان آمریکائی برای مشخص کردن مالکیت دام های خود از علائم انحصاری استفاده می کردند، در واقع آنها از نوعی زبان تصویری استفاده می نمودند که سابق آن به مصریان باستان می رسد.

عوامل موفقیت نشانه:

یک نشانه موفق به سرعت بر مخاطب تاثیر می گذارد و چشم را به شدت به خود جلب می کند.نشانه باید بی هیچ سخن یا کلامی به سرعت قابل تشخیص باشد و دارای انسجامی باشد که آن را از دیگر نشانه ها متمایز سازد. نشانه خوب باید آنچنان قوی و معتبر باشد که تا مدت زمان طولانی همچنان اعتبار خود را حفظ نموده و قابل استفاده باشد. برای طراحی هر نوع حرف نشانه ای را های زیادی وجود دارد اما اصلی ترین ویژگی یک نشانه یا یک نماد خوب، سادگی یا ایجاز آن است.

اصطلاح معروف (کمترین بیشترین است) به کرات توسط طراحان و کسانی که طراحی تدریس کرده اند استفاده شده است. اصل (کمترین بیشترین است) به آموزه های مدرسه (باهاوس) مربوط می شود و باید به هنگام طراحی نشانه آن را به خاطر سپرد.

بنابراین ملاحظه می شود آرم در عین سادگی دارای ویژگی ها و خصوصیات بسیار زیادی است که بایستی به طور ظریف و دقیق همگی این مفاهیم در قالب یک تصویر به وجود آید. به همین دلیل است که برخی معتقدند آرم یکی از مشکل ترین موضوعات طراحی گرافیک است.

ب) آرم (علامت):

طی سال های گذشته و توسط بعضی از استادان دانشکده های هنری در ایران سعی گردید به جای واژه آرم که یک اصطلاح بیگانه بود از واژه نشانه انجام شود، ولی همانطور که در مباحث قبل اشاره شد واژه نشانه دامنه بسیار وسیع تر و گسترده تر از بحث گرافیک را در بر می گیرد. پس بهتر است از همان واژه آرم که امروز نیز زیاد مورد استفاده قرار می گیرد، استفاده نمود.طراحی آرم یکی از مهم ترین شاخه های رشته گرافیک محسوب می گردد و معرف هویت و شخصیت یک مجموعه، شخص، شغل و یا هرگونه فعالیت می باشد.

دسته ای از کارت های ویزیت که در آن ها آرم حرف اول را می زند یعنی به نوعی تاکید بر روی عناصر است. آرم باید در مکانی قرار گیرد که ترکیب کل کار را بهم نزند و در کنار نوشتار فضایی مناسب و ترکیب بندی چشم نواز داشته باشد. در کنار آرم همواره نام اصلی موسسه محصول یا موضوع درج می گردد که معرف آن می باشد. نوع حروف و نحوه قرار گرفتن آن از موارد مهم در کنار طراحی آرم در کارت ویزیت محسوب می شود. مجموع عناصر طراحی شده در کنار نوشته یک نوشته را کامل می سازند.یک آدم خوب و متعادل آدمی است که علاوه بر جنبه های زیبایی شناختی و رساندن مفهوم و موضوع … در هنگام کوچک شدن و قرار گرفتن در کارت ویزیت از زیبایی و گویایی آن کاسته شود. دونالد آندرسون در کتاب عناصر طرح بیان می کند که تکنیک گاهی اساسی ترین عامل در ساده نمودن جزئیات یک شکل بغرنج و تبدیل آن به یک آرم هنری و قابل درک است و به همین دلیل باید دارای قابلیتهای فراوانی باشد، در اصل یک آرم در حکم امضاء و مهر شخص و یا اشخاص مورد نظر است.

فرم، اندازه، ساختار

فرم یا شکل می تواند مهمترین عنصر طراحی در ست اوراق باشد، فرم ظاهری هر یک از (سربرگ-کارت ویزیت-پاکت …) در کنار اندازه و ساختار و همکاری با عوامل دیگری چون طرح،رنگ و جنسیت، می تواند ایده ی طراح را مطرح نماید و نشان دهنده محتوی موضوع باشد. هرچند که تنوع فرم و ساختار و حتی اندازه نا متعارف در ست اداری، چندان مرسوم و متداول نیست و شرایط تنوع و ایجاد نمونه های ساختاری چندان میسر نمی گردد. اما با استفاده از رنگ و جنسیت و قطع و برش کار می توان به نتایج مطلوبی دست یافت.

اندازه یا ابعاد هریک از موارد ذکر شده دارای استانداردهایی است که تا حدی با موضوع سازگاری دارد. چون تیراژ اوراق نسبتا زیاد است باید تا حد ممکن از دور ریز کاغذ کاست، در حال حاضر در دوره ای بسر می بریم که ساده سازی، کوچک سازی، همراه با زیبایی اصلی ترین وجوه رقابت است، قطع و برش از مراحل طراحی اوراق به حساب می آید، یک برش زیبا و بجا می تواند یک کار را به اوج زیبایی برساند و عنصری برای جلب نظر مخاطب باشد.قطع و برش با توجه به استانداردهای ابعاد کاغذهای موجود ایجاد می شود و این سهم به دلیل کاهش پرت کاغذ و استفاده بهینه از حداکثر فضای موجود کاغذ است.

تنوع و شکل پذیری آثار گرافیکی به حدی است که گاهی بعضی از کارت های ویزیت، نمایشگاهی و دعوت، در فرم و اندازه های اوراق ممکن است به صورت مجازی و حسی، غیر از آنچه در حقیقت هست دیده شود که رنگ سبب ایجاد این تصور می گردد.

ساختار مانند فرم به طور مستقل دارای بیان و ارائه دهنده ی نوعی هویت ویژه است.

نمادها در طراحی

امروزه بیش از هر زمانی از علائم در جایگزینی و پر محتوا کردن علائم محدود الفبایی (یعنی حروف) استفاده می گردد.این علائم، نظیر نشانه ها یا علائم تصویری موجود در ایستگاه های راه آهن، فرودگاه ها، خیابان ها و سایر مکانهای عمومی، ممکن است بر مبنای سنتی نوشتاری باشند یا نباشند.

این نمادها همه جا به چشم می خورند: روی بسته بندی ها، قوطی ها، جعبه ها، روی وسایل نقلیه، روی کاغذ، در تابلوهای مربوط به تظاهرات، در بازی های عمومی، بازارها، نمایشگاه ها و جشنواره ها.

از آنجا که مدارک مستند دال بر اینند که این امر یعنی استفاده از نمادها، از سرآغاز پیدایش تمدن جریان داشته است، بی مناسبت به نظر نمی رسد که نگاهی کوتاه به تاریخچه چگونگی ارتباط افراد بشر با یکدیگر بیفکنید. در حدود ۴۰۰۰۰ سال قبل بشر اولیه که از طریق شکار روزگار می گذراند، به منظور انتقال افکار و امیال خویش به حک علائمی گرافیکی بر صخره ها پرداخت و بدین وسیله کوشید امیال و افکار خویش را از طریق تصویر بنمایاند. از این رهگذر، اندیشه که تا آن زمان صرفا از طریق صوت (زبان) یا حرکات (حالت دستها) بیان می شد، این قابلیت را پیدا کرد که بتواند ثبت گردد و پایدار بماند.

هماهنگ سازی عناصر گرافیکی

در جهان طراحی و تبلیغات <<هماهنگ سازی عناصر>> نوع لوگو و کلیه عناصر جهت هماهنگی تبلیغاتی یک شرکت مورد توجه است یک برنامه هماهنگ سازی مجموعه ای از استانداردها بوده که جهت نظارت بر هویت شرکت به کار می رود.

طراحی لوگو، رنگ، فضای نوشتاری، موقعیت عناصر گرافیکی، نسبت های اندازه گیری سایر عناصر سبب هماهنگی لازم می شود.هماهنگی عناصر باید جهت برقراری بیشترین ارتباط ممکن با مخاطبان صورت پذیرد.

هویت بخشی به شرکت یکی از مهمترین بخشهای هماهنگی عناصر است. به طوری که عناصر گرافیکی در ست اوراق اداری دارای هویت مشخص، قابل درک و زیبا و همخوان با موضوع بوده و ارزش شرکت را حفظ نمایند.

هویت و تشخیصی که به طور آشکار یا نهان در اوراق مشاهده می گردد سبب ارتباط مخاطبان با آن می گردد. هر چه هویت ارائه شده قوی تر و صحیح تر باشد این ارتباط نزدیکتر و پایدار تر خواهد بود.

سفارش دهنده و مخاطبان سبب ایجاد هویت خاص هر شرکت، موسسه یا محصول می گردند و لذا باید در طراحی و هماهنگی عناصر گرافیکی در اوراق مورد توجه قرار گیرند.

از مهمترین مواردی که یک ست اداری به صورت مستقیم، یا غیر مستقیم به مخاطبان ارائه می نماید اطلاعاتی است که به آن نیاز دارند. اطلاعات در هر اوراق سبب جلب مخاطب می شود. نحوه تنظیم و ارائه ی مطالب چه به لحاظ ادبی و چه از نظر بصری در میزان ارتباط با مخاطبان نقش بسزایی دارد.

Call Now Buttonتماس با ما