ترکیب بندی

راهنمایی های دستوری برای سواد بصری مهمترین گام در حل یک مسئله بصری، کومپوزیسیون یا ترکیب بندی آن است. رسیدن به معنای مورد نظر در یک عبارت تصویری بستگی زیادی به نوع ترکیب بندی آن دارد. علاوه بر آن ترکیب بندی یک اثر در جلب توجه بیننده، نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. کسی که می خواهد از راه تصویر با دیگران ارتباط برقرار سازد، در این مرحله ی بسیار حیاتی از کارش بیش از هر مرحله ی دیگری می تواند و باید بر کارش احاطه و نظارت کامل داشته باشد، زیرا او برای القای منظورش از بهترین موقعیت برخوردار است. ولی همانطور که بیش از این اشاره شد در شیوه ی ارتباط بصری نمی توان چند ساخت محدود و معین تجویز کرد پس چگونه می توان با اطمینان خاطر در این زمینه نظارت و سلطه ی خود را بر کار اعمال کرد تا بتوان سازنده و بیان کننده ی عبارتی باشید که همه قادر به فهم آنها باشند؟

نحو در دستور زبان عبارت است از روش استفاده از کلمات با ترتیبی درست در جمله و قواعد آن به روشنی تعریف شده است و فهم آن فقط نیازمند اندکی هوش و دقت است. ولی این نوع قواعد در آموزش بصری فقط به ما ترتیب به کار بردن درست اجزای تصویر را نشان می دهد و مسئله چگونگی برخورد ما به جریان کلی ترکیب بندی باقی می ماند. این برخورد و نگرش باید با دقت و علم به این موضوع باشد که تصمیمات ما در این زمینه تاثیر بسیار مهمی بر نتیجه ی نهایی کار خواهد گذاشت. در اینجا از قواعد جزمی و مطلق خبری نیست ولی با این وصف درباره ی نتایج کار جمع آوری و سازمان دهی اجزای مختلف بصری در یک کار و تاثیر آن بر محتوای کار اطلاعات نسبتا زیادی در دست است. بسیاری از راهنمایی ها برای فهم محتوای شکل های بصری نتیجه ی تحقیقاتی بوده که درباره ی جریان و نحوه ی کار حواس انسان صورت گرفته است.

ترکیب بندی یا نحوه کنار هم قرارگیری عناصر مختلف نقش به سزایی در اثر بخشی آن عناصر به عهده دارد. عناصر و اجزاء در کنار هم معنی واقعی خود را پیدا می کنند. پس از انتخاب عناصر مانند فرم و ساختار، رنگ و بافت و جنسیت لوگو، نقوش و آرم … مهمترین مسئله فرا روی طراحان این است که چگونه این عناصر را در کنار هم قرار دهند و با هم در آمیزند تا ضمن ایجاد زیبایی، هویت مطلوبی که برای موضوع در نظر گرفته شده به بینندگان القا گردد. دقت نظر طراح، هوشیاری و تجربه او و تیمی که ممکن است به او یاری رسانند تا تصمیم بگیرد که به چه نحوی عناصر مختلف طراحی، کنار هم قرار گیرند یا به عبارتی ترکیب بندی شوند، نقش تعیین کننده ای در میزان تاثیر بر مخاطبان و موفقیت اوراق اداری (کارت ویزیت، سربرگ، پاکت نامه) خواهد داشت.

صفحه آرایی – ترکیب بندی:

مهمترین گام در ارائه یک اثر زیبا و هنری چگونگی چیدن عناصر (تصویر و متنی) به اصطلاح صفحه آرایی و ترکیب آنها با هم می باشد. علاوه بر آن ترکیب بندی یک اثر در جلب توجه بیننده نقش بسیار مهمی را ایفا می نماید. یک گرافیست خوب در آثار خود باید با چیدن عناصر اعم از حروف، تصویر و سایر عناصر بتواند مجموعه ای را به وجود بیاورد که رسیدن به معنای مورد نظر را آسان ساخته و ذهن بیننده را آشفته نسازد و برای وی قابل درک باشد. علاوه بر آن زیبا و دوست داشتنی و اصولی نیز باشد. این برخورد و نگرش (صفحه آرایی) باید با دقت و علم به موضوع باشد در این ارتباط از قواعد مطلق خبری نیست ولی با این اوصاف درباره ی نتیجه ی کار نهایی و سازماندهی اجزای مختلف بصری در یک کار و تاثیر آن بر محتوای کار اطلاعات نسبتا زیادی لازم است.بسیاری از آن اطلاعات برای فهم محتوی شکل های بصری نتیجه تحقیقات و تجربیاتی بوده است که درباره نحوه کار حواس انسان توسط هنرمندان از ابتدا تاکنون صورت گرفته است.

صفحه آرایی به عنوان فن ایجاد تعادل و توازن در آثار هنری نقش اساسی و مهم دارد. از این جهت که کلیه عناصر متعدد وقتی به شکل هماهنگ در کنار هم قرار می گیرند به نظر زیبا و چشم نواز می رسند و علاوه بر آن عناصر فوق ضمن ایجاد تعادل در یکدیگر نیز تاثیر گذار هستند. صفحه آرایی فقط چیدن و در کنار هم گذاشتن عکس و متن تایپ شده با نظم معین نیست چرا که همواره زیبایی با منطقی و علمی بودن آن در یک جهت نمی باشد. صفحه آرایی و ترکیب بندی خوب باید در بیان عمق موضوع و درک بهتر محتوا مفید و موثر باشد.

برای یک صفحه آرایی خوب باید هنرمند از بهترین ابزارها و بهترین عناصر بصری در صفحه خود سود جوید وقتی صحبت از نوع حروف است باید از بین حروف مختلف (به اصطلاح نامزد های مختلف) بهترین را انتخاب کرد و بکار گرفت.

همچنین شکل حروف، اندازه و تضاد موجود میان عناصر نوشتاری باید کاملا متناسب و مناسب با عکس و طرح و در جهت تکمیل همدیگر به کار گرفته شوند. در صفحه آرایی وحدت و انسجام خیلی مهم است. اتصال یا امتداد یک خط منحنی یا مستقیم به هریک از موضوعاتی که در یک صفحه قرار دارند می تواند چشم مخاطب را طبق نظر و هدف صفحه آرا در تمام جهات صفحه به چرخش در آورده و با ایجاد تنوع در چیدن حروف با فرم های مختلف از یکنواختی بکاهد.

در یک صفحه آرایی خوب باید از وجود فضاهای خالی بدون استفاده پرهیز شود. علاوه بر آن با کنترل فضاهای منفی می توان به وحدت و انسجام میان سفیدی و سیاهی رسید. صفحه آرایی به شیوه های مختلف متقارن و غیر متقارن انجام می شود که هرکدام در جای خود حائز اهمیت است.

رعایت اندازه و تناسب و کنترل نقاط حساس صفحه و چیدن عناصر اصلی در نقطه طلایی که بر اساس اصول ریاضی و محاسبات آن حائز اهمیت می باشد.

اصلی ترین و ابتدایی ترین کار صفحه آرا شناسایی آن نقاط و تقسیم بندی صفحه به سطوحی است که در کنار هم قرار گرفته و مجموعه هماهنگی را به وجود می آورند.

وقتی طراحی را بوسیله رنگ ها ، شکل ها، خطوط، بافت ها، اندازه هایی به وجود می آوریم و آنها را در کارمان به یکدیگر مربوط می سازیم این کار در واقع کمپوزیسیونی است که طراح بوسیله آن می خواهد منظور خود را بیان کند.

ترکیب یک اثر تصویری نقش بسیار پر اهمیتی در ایجاد زیبایی هنری آن دارد. به عبارت دیگر، یکی از عوامل مهم زیبایی در یک کار هنری کمپوزیسیون آن است. البته باید توجه داشت که برای ایجاد یک ترکیب خوب بصری، قانون و فرمول مشخص و قاطعی نمی توان ارائه داد. در واقع این مسئله بستگی به طرز دید و اندیشه هر هنرمند دارد ولی می توان به بعضی اصول و نکاتی که باعث بیشتر یک ترکیب بصری می شود اشاره کرد: مهمترین عامل فیزیکی و فیزیولوژیکی بر حواس بشر نیاز او به تعادل است. تعادل وضعیتی مقابل واژگونی است.

تعادل یک کمپوزیسیون، شبیه در یک تراز است.

به این معنا که وقتی تعادل در یک صفحه به وجود می آید که کلیه عناصر موجود در صفحه یا کادر در تمام سطوح صفحه به گونه ای تقسیم شوند و قرار گیرند که چشم بیننده همه آن ها را با هم با هم ببیند و به راحتی در کل صفحه گردش کند. به عبارت دیگر اگر تمام یا بیشتر عناصر در یک طرف صفحه جمع شوند و طرف دیگر خالی بماند، این صفحه دارای تعادل نیست و یا مثلا در طراحی کارت ویزیت یا سربرگ و پاکت نامه فرض کنیم سطوح رنگی بیشتر در یک طرف باشند و سطوح غیر رنگی در اطراف دیگر، باز این صفحه از نظر بصری متعادل نسیت.

گاه طراحی یک ست ممکن است به گونه ای باشد که مثلا در کارت ویزیت عناصر بصری در یک نقطه به طرز زیبایی روی هم نشسته اند و ترکیب جالبی را به وجود آورده اند و طرف دیگر صفحه خالی مانده که طراح می تواند در طرف خالی صفحه حروف و نوشته یا به گونه ای در آورد که با عناصری که در یک نقطه جمع شده اند نوعی تعادل حسی ایجاد کند.

در مورد دو می توان این مسئله را مطرح کرد که هر عنصر یا شکل دارای نیرویی است که در صفحه می تواند خودنمایی کند و زمانی که چند عنصر یا شکل در یک کمپوزیسیون در کنار هم قرار می گیرند، نیروهای مختلف آنها با یکدیگر برخورد می کند و ترکیبی را به وجود می آورند برای آنکه این ترکیب از یک تعادل و توازن خوب و جالبی برخوردار باشد باید این عناصر و شکل ها را به گونه ای کنار هم قرار دهیم که از نظر بعدی دارای نیروهای مساوی و یا متعادل باشد.

در مورد سوم نیز می توان گفت که تمام شکل ها در طبیعت بر یک زمینه قرار دارد. به عبارت ساده تر، کلیه اشکال خارج از فضای اطراف خودشان نیستند و هر شکلی در زمینه اطراف خود قرار دارند. شکل های اصلی فضاهای پر هستند و شکل های زمینه، فضاهای خالی را تشکیل می دهند.

در این مبحث لازم شد به این نکته اشاره کنیم که هرچند حتما باید نکات فوق برای طراحی یک ست اداری را رعایت کرد و در این شکی نیست ولی این را هم می توان گفت که یک طراح یا گرافیست وقتی وارد بازار کار می شود ممکن است با هر نوع مشتری سر و کار داشته باشد. هرکدام از آنها دارای یک تفکر و طرز فکر و اندیشه برای تحلیل کار خود دارند و در آخر کار خود را بررسی می کنند که اگر اتودها تایید شد طراح می تواند آن را اجرا کند این امکان وجود دارد که هر اتودهایی که طراح به مشتری نشان می دهد آنچنان که باید و شاید مورد قبول مشتری نیست و ممکن است ابهاماتی را برای او به وجود بیاورد هر چند که این توده ها از نظر ما تاکید شده هستند چون طبق قوانین و با در نظر گرفتن سواد بصری طراحی و از هر نظر بررسی شده اند. یک طراح و گرافیست خوب و موفق نباید هیچگاه ایده و نظر خود را به زور به مشتری تحمیل کند زیرا در چنین مواقعی ممکن است مشتری ناراحت شده و متوجه منظور طراح نشود و نهایتا کار را به دیگری واگذار کند و در واقع در بازار کار ممکن است طراح فرصت کاری خوبی را با سهل انگاری از دست بدهد.

یک طراح باید بداند چگونه و با چه لحنی با مشتری برخورد کند. مشتری که هیچ تخصصی از رشته گرافیک ندارد و کلمه کمپوزیسیون تا بحال به گوشش نخورده وقتی که طراح از اصطلاحات گرافیکی کار خود را برای او توضیح می دهد هر چند این اصطلاحات برای طراح شناخته شده و عادی می باشند مسلما این مشتری متوجه منظور او نخواهد شد. طراح باید بداند که با این قبیل مشتری ها چگونه باید برخورد کرد. این بدان معنا نیست که تخصص طراحی خود را به دست مشتری ناشی بسپاریم و او هرچه گفت ما انجام دهیم بلکه ما باید با اصول و منطق مشتری را با روال کار آشنا کنیم و ترکیب بندی را ایجاد کنیم که واقع به نوعی از تکنیک هایی در کار استفاده کنیم که هر عامه پسند باشد که نهایتا می توانیم یک ایده هنری و مورد پسند مشتری و عموم را ارائه دهیم.