مفهوم رنگ در آثار هنری
رنگ یک کیفیت بصری است که به موجب آن اشیا با نمونه های مختلف در چشم انسان رویت می شوند. در واقع رنگ نام عامی است که بر اثر فعالیت شبکه چشم و نظام عصبی موجود در آن به مجود می آید. بدین ترتیب رنگ واژه ای است که به : سفید، سیاه، قرمز، سبز، آبی و بی نهایت رنگ دیگر که در طیف مرئی وجود دارد و چشم انسان قادر به تفکیک و تمایز آن ها است اطلاق می شود. این محدودیت از رنگ بنفش که دارای کوتاهترین طول موج است به رنگ قرمز که بلندترین طول موج را دارد، ختم می شود (البته در مورد برخی از جانوران و حیوانات این محدودیت وجود ندارد.)
در قرن هفدهم میلادی ایساک نیوتن موفق شد به تجربه نور سفید رنگ های طیف را به دست آورد. او کشف کرد که نور سفید شامل انواع اشعه است که هرگاه با شبکیه چشم انسان به طور جداگانه اصابت کند احساس یک رنگ مجزا را به وجود خواهد آورد و اختلاط این اشعه ها (امواج نور) بر روی شبکیه چشم، رنگ سفید را محسوس می سازد. بنابراین آنچه را که از طریق چشم از رنگ اشیا دریافت می کنید در واقع نوری است که از سطح آن ها منعکس می شود و اساسا دیدن، نه تنها در شرایطی صورت می پذیرد که نور وجود داشته باشد بر این اساس رنگ ها هر چه قدر که تیره باشند نور کمتری را از خود منعکس کرده و بالعکس. وقتی نور سفید به یک جسم رنگین می تابد شی ء مورد نظر قسمتی از آن را جذب و بقیه را منعکس می کند. هر جسمی بر حسب رنگ خود نور همرنگ خویش را منعکس می سازد. به طور مثال اگر در روی کاغذ قرمز نور سفید بتابانید، کاغذ همه تشعشعات را جذب می کند به استثنای نور قرمز در صورتی که به آن نور سبز را هم اضافه کنید که کاغذ سیاه به نظر می رسد زیرا همه نورها جذب شده و نور سبز نیز فاقد قرمزی است که بازتاب گردد. بدین ترتیب هنگامی که رنگ های مکمل با ترکیباتی که دارای سه رنگ اصلی (زرد، قرمز، آبی) هستند به نسبت هایی با یکدیگر مخلوط شوند نتیجه تفریق آنها سیاه خواهد بود و در مورد نور (رنگ های طیف نوری) که جسمیت ندارند رنگ سفید حاصل ترکیب رنگ ها با هم خواهد شد.
یکی از قسمت هایی که نقش مهمی را در زمینه ادراک رنگ ها ایفا می کند ساختمان شبکیه چشم انسان می باشد. مهمترین یافته هایی شبکیه گیرنده های نوری موسوم به میله های استوانه ای و مخروط های پیازی شکل هستند و مخروط ها که فقط در روز فعال می باشند، این امکان را فراهم می کنند تا هم رنگ های بی فام (سفید، سیاه، خاکستری) و هم رنگ های فام دار (قرمز، زرد، سبز، آبی) را مشاهده نمایند. میله های استوانه ای بیشتر در شرایط کم نور فعال هستند و فقط دیدن رنگ های بی فام را میسر می سازند. بنابراین گیرنده های مخروطی سبب ایجاد بینایی می گردند. پس از آشنایی با مفهوم رنگ و درک چگونگی تشکیل رنگ (فیزیک نور و رنگ) به کیفیت بارز و ملموس رنگ ها پرداخته می شود که بکارگیری صحیح آن ها در آثار هنری علاوه بر رعایت اصول، زیبایی و طراوت خاصی را به آثار می بخشند. همانطور که رنگ همانند فرم (شکل) اشیا باعث تمایز اشکال و اجسام از یکدیگر می باشد. می تواند موجوب شناسایی اشیای مختلف از حیث بو، وزن، مزه، جنسیت و … هم باشد.
علاوه بر آنها برای هنرمندان داشتن هوشیاری و حساسیت لازم در مورد رنگ ها ضروری است. البته باید به خاطر داشت که کیفیت رویت رنگها همواره در رابطه با طبیعت اشیاء چگونگی تابش نور (زاویه و مقدار تابش نور) و وضعیت چشم ناظر (میزان حساسیت و شناخت او از رنگ) دارد. امروزه برای همه افراد غیر ممکن است که جهان را بدون رنگ تصویر نمایند، چرا که پدیده ای است که در همه جا حضور دارد و تمام ارتباطات انسانی به کمک رنگ ها انجام می گیرد. به علاوه تمام دریافت های عینی به وسیله رنگها بهتر و دقیق تر حاصل می شود. علی رغم وسعت کاربرد رنگ و حضور تاثیر آن در زندگی انسان معمولا اکثر افراد نسبت به آن توجه کافی ندارند.علت این امر می تواند وجود رنگ در همه حالات و همه لحظات زندگی باشد که برای برخی انسان های بی تفاوت، وجود این پدیده امری عادی و تکراری است. البته وجود رنگ در طبیعت به اندازه ای ضرورت ندارد که نتوان بدون آن از زندگی محروم باشیم چنانکه افراد کور رنگ به خوبی می توانند به زندگی خود ادامه دهند و نیازهای خود را برآورده سازند. البته کیفیت دنیای رنگی هرگز قابل مقایسه با بی رنگی نمی باشد. به منظور دستیابی به موقعیت بیشتر در احساس رنگ ها و آشنایی با دنیای پر رمز و راز آن باید هنگام مشاهده رنگ ها به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و با بکارگیری ذکاوت و هوش خود، قواعد و قوانین ناشناخته موجود در رنگها را کشف نمود. البته شناخت زوایای مختلف رنگ امری نیست که بتوان به وسیله برخی از اصول و قوانین آن را به طور کامل فرا گرفت.
زیرا اصول و ضوابطی که به عنوان راهنما در استفاده از رنگ ها به کار گرفته می شود کافی و کامل نیستند. البته با افزایش شناخت و ازدیاد تجربایت حسی و انجام تمرینات مربوطه می توان به معیارهایی برای شناخت بهتر و سپس ارزیابی آثار هنری دست یافت.
در پی این هدف باید به رنگ های اولیه، ثانویه، ثالث، رنگ های مکمل، قوانین و اصول ترکیب رنگ ها، تضاد رنگ و رنگمایه و ترکیبات و وضعیت رنگها در دایره رنگ توجه نمود و همچنین برای ارزیابی رنگها، آنها را از نظر توزیع و وسعت سطوح رنگ، شفافیت، خلوص و میزان درخشش آن و کیفیت هر رنگ را از کلیه جهات مورد توجه و بررسی قرار داد. به علاوه رنگ ها نقش مهمی در زندگی عاطفی و معنوی انسان ها بازی می کنند، رنگ ها مسرت خاطر ما را افزون می سازند و بر سلامتی انسان اثر می گذارند.
معمولا نحوه بکار گیری رنگ به دو طریق صورت می گیرد:
شیوه اول اینکه نمونه سازی و رنگ آمیزی کاملا طبیعی بوده و هنرمند خود را متعهد به رنگ آمیزی طبیعی اشیا و جانوران می نماید به طور مثال همیشه خیار را سبز و پرتقال را نارنجی رنگ آمیزی می نماید (شیوه رئالیسم). در شیوه دوم رنگ ها متناسب با احساس هنرمند از موضوع و در ارتباط با محتوی حسی آن انتخاب و استفاده می شود. در این شیوه استفاده از رنگ ها از قاعده و قانون خاصی پیروی نمی کند و بکارگیری این گونه رنگ ها با حالات روانی و موقعیت مکانی و زمانی در ارتباط می باشد که ممکن است رنگ طبیعی اشیا و اشکال نیز رعایت نشود. علاوه بر فرم رنگ به خودی خود وسیله پر قدرتی برای بیان نیازهای درونی انسان ها می باشد. نقاشی برای کودکان نمونه روشنی از استفاده رنگهای متنوع و شاد (رنگهای درجه اول) می باشد که با افزایش سن کودک رنگها می تواند با ترکیبات مختلفی (رنگ های درجه دوم) نیز مورد استفاده قرار گیرد. در کودکستان کودکان ترجیح می دهند از رنگ های گرم و تند استفاده کنند البته کودکانی که در خانه و تحت نظارت شدید قرار دارند ناخودآگاه رنگ های سرد را انتخاب می نمایند. علت اصلی این تفاوت به تحریکات درونی آن ها بستگی دارد. هر رنگ از حیث روانی معنی خاصی دارد و ممکن است تحت تاثیر فرهنگ های مختلف و همچنین عوامل حسی و روحی هر ملت با یکدیگر متفاوت باشد. اکثر مردم تمایز بین رنگ های گرم (قرمز،نارنجی،زرد و …) و رنگ های سرد (سبز، آبی، بنفش و …) را می شناسند و معتقدند که از نظر روانی این رنگ ها با یکدیگر متفاوت می باشند. یکی از مهمترین مسائل شناخت طول موج رنگ هاست، رنگ از امواج نورانی حاصل می شود و نوع خاصی از انرژی الکترومغناطیسی می باشد. دیدگان انسان فقط قادر به مشاهده نورهای با طول موج بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون است.
رنگ های گرم تحریک کننده، پر جنب و جوش، شادی بخش، الهام دهنده، روشنی بخش و … هستند. در حالی که رنگ های سرد بر عکس موجب فعالیت های انفعالی، سکون، بی حرکتی، تلقین کننده و غم و اندوه و … می باشند و در نمایش دور دست ها و عمق استفاده می شود. کاندینسکی در مورد اثر گذاری رنگها بر اندام بینایی و سیستم عصبی تحقیقاتی انجام داده است. به عقیده این هنرمند اگر رنگ زرد در یک شکل هندسی قرار گرفته باشد و بطور مستقیم به آن خیره شوید موجب هیجان، ناراحتی، کوفتگی و برانگیزاننده حالتی غضبناک می شود. اگر کیفیت عینی این رنگ تشدید شود امکان دارد برای چشم و مغز غیر قابل تحمل گردد. برعکس رنگ آبی انسان را به سوی دقیق شدن و به بی نهایت سوق می دهد و هر قدر که این رنگ روشن تر باشد انعکاس موجی خود را از دست داده و به آرامش خاموش رنگ سفید می رسد.
تماشای رنگ های گرم ضربان قلب را تشدید می نماید و برای نمایش فضاهای پر هیجان کاربرد دارند. در میان رنگ های گرم، رنگ قرمز به قدرت فاقد و سریع حرکت می کند که از هر رنگ دیگر زودتر به چشم می خورد. اعضای حسی انسان موظفند که به مقایسه رنگ ها بپردازند. چشم ما وقتی خطی را دراز تلقی می کند که با خط دیگری که از آن کوتاه تر است مقایسه شود، اثرات رنگی نیز به همین ترتیب و در مقایسه با هم تفسیر می شوند و اثرات تیرگی، روشنی، شفافیت و خلوص و ده ها ویژگی رنگی نسبت به هم و در کنار هم بررسی و ارزیابی می شوند. به عبارتی رنگ ها <<نسبی>> هستند.
هر گاه بخواهید اثرات و شدت رنگ های اصلی (زرد، قرمز، آبی) را که در کنار هم قرار می گیرند بکاهید بین آنها را با رنگ مشکی احاطه می نمایند و علاوه بر آنها به رنگ های فوق نیز نمود دیگری می بخشید و ارزش رنگی آنها را در کنار مشکی یا خاکستری بروز می دهید رنگ سیاه اثرات رنگ ها در یکدیگر را می کاهد این شیوه در تصویرسازی های اخیر به وفور استفاده می شود. در این حالت اگر به جای مشکی از سفید استفاده کنید رنگ های فوق شفافیت خود را از دست می دهند و در صورتی که مشکی باعث ازدیاد شفافیت آنها می شود. رنگ های سیاه و سفید عناصر رنگی نیرومندی هستند که همیشه در ترکیبات رنگی می توانند به نحو موثری عمل نمایند.
موندریان یکی از برجستگان نقاشی مدرن به کمک رنگ در خطوط پهن سیاه رنگ های دیگر را محدود کرده و هریک را با استحکام فراوانی درخشان نموده است. خطوط سیاه باعث شده تا هر رنگی جلوه حقیقی خود را داشته باشند و تحت تاثیر رنگ های جانبی قرار نگیرد. در اثر فوق احساس سادگی و وضوح در رئالیسم فرم و رنگ اصیل هندسی دیده می شود. در بین دو قطب متضاد (سفید و سیاه) خاکستری های بیشماری وجود دارد که تشخیص خاکستری ها بستگی به ورزیدگی چشم و میزان حساسیت هنرمند دارد.
خاکستری رنگی بی تفاوت و بی شخصیت است و به سرعت تحت تاثیر رنگ مخالف قرار می گیرد. هنگامی که در کنار رنگ های دیگر قرار می گیرد شخصیت و زندگی خود را بدست می آورد این انتقال از لحاظ ذهنی در چشم بیننده به وجود می آید و متعلق به خود رنگ خاکستری نیست. خاکستری را می توان از مخلوط نمودن رنگ های مکمل نیز بدست آورد (مثل آبی و نارنجی) دلاکروا در مورد خاکستری گفته است: خاکستری مخرب نیروی رنگ هاست.
به همین دلیل اهمیت خاکستری و درجات مختلف آن در نقاشی های چینی و ژاپنی از این رنگ فراوان استفاده می شود که این خاصیت در ریشه هنر کشورهای فوق می باشد. در هنر خوشنویسی شرق همچنین ایران نیز این خاصیت به نحوه شایسته ای نمودار است. هنگامی که در اوراق اداری بخواهید رنگ های کروماتیک (رنگین) را در کنار آکروماتیک (سیاه و سفید و خاکستری) قرار دهیم باید آن ها را از حیث ارتفاع (درجه تیره و روشنی) هم اندازه به کار برد در این صورت رنگ های آکروماتیک خاصیت بی رنگی خود را از دست داده و به نظر رنگی قابل توجه این است که در رنگ های اصلی هیچ نشانی از سفید و سیاه در ترکیب خود ندارند وقتی که رنگ های فوق با سیاه یا سفید ترکیب شوند خاموش می شوند که میزان تاریکی و روشنی و خفگی آن ها بستگی به میزان ترکیب آنها با سفید یا سیاه دارد.
رعایت پرسپکتیو در رنگ نیز وجود دارد که این عامل سبب می شود موضوعات مختلف را بر اساس اولویت ها در پلان های اول، دوم، سوم قرار داد به طور مثال اگر می خواهید بخشی از تصویر واضح تر از قسمت های دیگر باشد و بهتر مطرح شود از حیث رنگ آمیزی آن را طوری رنگ نمایید که جلوتر از همه دیده شود. (رعایت ارتفاع رنگی)
در اجرای رنگ آمیزی میتوان از تضاد رنگ های سرد و گرم نیز استفاده نمود. چرا که در این نوع تضاد رنگ های گرم به جلو می آیند و رنگ های سرد عقب رونده هستند. دو عامل، قدرت رنگی هر اثری را مشخص می کند، یکی میزان درخشندگی و دیگری کمیت یا وسعت سطح رنگ استفاده می باشد که زعایت آن موجب هماهنگی در رنگ آمیزی می شود که هر رنگی که دارای روشنی و شدت نور بیشتری باشد باید در سطوح کمتری مورد استفاده قرار گیرد و بالعکس برای تشخیص شدت نور و میزان درخشندگی رنگ ها برخی هنرمندان مثل گوته فرمول و اعدادی را برای محاسبه بهتر و دقیق تر هر رنگ در نظر گرفته است. در یک ترکیب بندی که با این روش یا در نظر گرفتن اندازه رنگ ها ایجاد می شود مشاهده می شود که سطوح کوچک روشن (رنگ زرد) در میان سطوح وسیع تیره قرار گرفته است که قدرت خودنمایی بیشتری به خود گرفته است و سطوح دیگر پهن تر و عمیق تر دیده می شود. رعایت این قاعده به خصوص در تعیین درست سطوح رنگ بسیار مهم است. اندازه سطوح رنگ نباید با خطوط طراحی از قبل مشخص شود، زیرا رنگ ها و نسبت های آن ها در رابطه با درخشندگی و میزان درجه اشباع آن ها است و تضادهای رنگی نقش مهمی را به عهده دارند. مثلا سطح رنگ زرد در روی زمینه ای روشن و کم مایه با همان زرد در روی زمینه ای تیره به طور کلی تفاوت دارد. زمینه ای تیره رنگ، سطح کوچکی رنگ می طلبد در صورتی که در زمینه رنگ نسبی آن ها ناشی می شود.
در جمع بندی مطالب این بخش باید اذعان داشت که با توجه به سلیقه های مختلف سفارش دهندگان و مردم و توجه به این که هر فردی به رنگی که مورد علاقه اش می باشد توجه بیشتری دارد. باید هنرمند برای تقویت دید خود در مورد رنگ ها تمرین های لازم را با کلیه رنگ ها انجام دهد علاوه بر آن، به عواملی که موجب ترکیب رنگ ها در چشم می شوند توجه نمود که این ترکیبات ناشی از خطای باصره، فاصله چشم با سطح رنگین یا به عبارتی اثرجو می باشد.
در بین فرم ها و رنگ ها نیز روابطی را می توان مشاهده نمود و سه شکل اصلی یعنی: مربع، مثلث و دایره را به سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی و رنگ های دیگر با اشکال مختلف نشان می دهند.
مربع: با قرمز که دارای خصوصیاتی است که وزن و تاریکی قرمز با زیبایی و سختی مربع، برابری می کند.
مثلث: در حالتی که جنگجویی و حمله و تعرض را معنی می دهد و با رنگ زرد برابر و هم خاصیت است که می توان سمبل اندیشه و تفکر نیز باشد.
دایره: با دیدن دایره به انسان حالت سستی دست می دهد در حالی که مربع احساس شدت و خشونت را به وجود می آورد دایره با حرکت نرم و صافی که دارد به عنوان سمبل روح و روان به کار می رود و سمبل خورشید و نجوم نیز می باشد. رنگی که با دایره و خصوصیات آن برابری می کند رنگ آبی است که به صورت صاف و شفاف باشد. رنگ آبی ایجاد آرامش می کند و مانند دایره عمق و فضای معنوی دارد. اگر بخواهید اشکالی برای رنگ های درجه دوم در نظر بگیریم باید برای ذوزنقه رنگ نارنجی برای سبز مثلثی که دارای اضلاع منحنی است و برای بنفش شکل بیضی ناقص را انتخاب کنید نور نه تنها عامل رویت رنگی شی ء می شود بلکه عامل نمایش حجم آن نیز هست برای این منظور اقلا ۳تون مختلف لازم است که عبارتند از: تون نور، تون متوسط و تون سایه. در تون متوسط جلوه رنگ های موضعی خیلی شدید می باشد و بافت سطح نیز به بهترین وجه قابل رویت می شود، در تون نورانی رنگ شیء روشن شده در تون سایه رنگ شیء تاریک می شود. نورهای منعکسه، رنگ اجسام را نیز تغییر می دهند، مثلا اگر شیء قرمزی در روی زمینه و مجاور رنگ سفید قرار گیرد، رنگ قرمز به رنگ سفید منعکس می شود. اگر نور قرمزی به سطح سیاهی برخورد کند نوری که منعکس می شود سیاه قهوه ای است. سطوح اشیا هر چه درخشنده تر باشد نورهای منعکس شده با شدت بیشتری به چشم می خورند.
چهار مسئله اصلی که امپرسیون رنگ (احساس رنگ) را برای ما مشخص می کند بدین صورت می باشد:
۱- رنگ جسم
۲- رنگ نور
۳- رنگ سایه
۴- رنگ منعکس شده یک شیء را می توان به صورت های مختلفی نمایش داد. از بالا، از روبرو، از پهلو، همچنین این شیء را می توان با خط طراحی کرد یا به حالت پرسپکتیو معرفی نمود یا اینکه حجم آن را به کمک نور و سایه نشان داد.
یکی دیگر از نکات مهم در حس رنگ، سایه های رنگی است که در فصول مختلف سال سایه های اجسام، رنگ های مختلفی را به خود می گیرند. تابش هر نور رنگی به یک شیء باعث می شود که سایه ای به رنگ مکمل در آن شیء بوجود آید. بطور مثال اگر به شیء سفید در روز نور قرمز بتابانیم سایه آن به سبز متمایل خواهد شد.
توجه به اکسپرسیون رنگ (حالت رنگ):
رنگ آبی آسمان آفتابی اثری فعال و جان بخش دارد در حالی که رنگ آبی مهتابی با انرژی آرام مقاومت را از بین می برد و دلتنگی و رکود را با حالتی آرام به جای می گذارد قرمزی چهره دلالت بر خشم، غضب، طغیان، هیجان و تب دارد. اگر چه رنگ های آبی، سبز یا زرد به صورت خالص نشانی از بیماری ندارند اما همین رنگ ها اگر به صورت انسان بتابند به آن حالتی بیمارگونه می دهند. قرمزی آسمان علامت طغیان و هجوم هوای متلاطم و آسمان آبی و سبز و زرد روشن نوید آرامش و هوای باز را می دهد. گاهی اوقات سایه های زرد رنگ، نورهای بنفش- آتشی به رنگ آبی- سبز، یخ قرمز- نارنجی اکسپرسیونی از رنگ ها برای ما ایجاد می کند که با تجربیات ما موافق نیست.
رنگ زرد که روشن ترین رنگ ها است در کنار سبز زرد تقویت شده، رنگ های بهاری هستند. رنگ های زرد روشن، صورتی و بنفش کمرنگ جلوه شکوفه های بهاری را می نمایاند. بهار نوید دهنده کمال و آغاز رشد طبیعت است. رنگ های بهاری تضاد شدیدی با رنگ های پائیزی دارند. ظبیعت در تابستان به طرف اعلای فراوانی فرم و رنگ می رود و به نهایت درجه غلظت و پررنگی و شکل پذیری می رسد. تابستان تکامل رنگ ها و کنتراست شدید رنگ های اصلی و مکمل را نشان می دهد. زمستان فصل تحرک قدرت های درونی زمین است در پاییز سبزی گیاهان مرده و خاموش و به صورت رنگ های قهوه ای تیره با بنفش در می آیند.
ترکیب بندی (نقش رنگ در ترکیب بندی):
بدین معنی است که دو یا چند رنگ را به نحوی خاص در کنار هم و در داخل کادر قرار بدهید که دارای نظمی خاص بوده و مفهوم نهایی را القا نمایند.
انتخاب رنگ مایه ها و نسبت و حالات آنها، محل استقرار و جهت آنها رابطه رنگ ها با هم و بالاخره هر یک از هفت تضاد رنگ ها، عوامل موثر و مسلم برای ایجاد کمپوزیسیون رنگ هستند.
برای ایجاد کمپوزیسیون خوب باید موقعیت و تناسب هر رنگی در رابطه با رنگ های دیگر، که آن را احاطه کرده اند و یا با آن توام هستند، سنجیده شود این نکته یکی از اصول مهم برای تعیین اثر و نمود هرکدام از رنگ ها هست.
یک رنگ باید همواره با توجه به رنگ های اطرافش در نظر گرفته شود. کیفیت و کمیت رنگ ها نیز از عوامل موثر و همچنین نحوه استقرار و جای دادن رنگ ها در ترکیب بندی خوب فوق العاده اهمیت دارند.
حرکات افقی:
دلالت بر وزن فاصله و وسعت و پهنا دارد.
حرکات عمودی:
دارای تضاد شدید با جهت افقی و دلالت بر سبکی و ارتفاع و عمق دارد.
تجمع دو حرکت افقی و عمودی مفهوم سطح را نشان می دهد که دارای ارزش تعادل و استحکام است. هرگاه جهت های عمودی و افقی همدیگر را قطع کنند اثر آن ها بسیار شدیدتر می شود.
حرکات مورب:
این گونه جهت ها ایجاد حرکت می کند و نظر انسان را به سوی عمق اثر هدایت می کند. فرم های مدور که از دایره مشتق می شوند دارای اثر تمرکز هستند و در عین حال ایجاد حرکت می کنند. دو یا چند رنگ که در یک مسیر قرار می گیرند می توانند ایجاد حرکت کنند. نظم تابلو علاوه بر کمک فرم های هماهنگ به کمک گروه و رنگ های تاریک و روشن – سرد و گرم نیز فراهم می شود. حالت قرار گرفتن رنگ ها و پخش آن ها با توجه به تضادهای مختلف رنگ مایه ها از شرایط ضروری و اولیه یک ترکیب بندی خوب است. از همه نکات مهمتر جهت و حرکت فرم های موجود در یک ترکیب بندی است که در عین تنوع با به وجود آوردن رابطه بین یکایک آنها، کمپوزیسیون دارای ارزش خاص خواهد شد. زمانی که از رنگ مایه ها به صورت سطوح کوچک یا وسیع استفاده شود، رنگ ها می توانند در شرایط خاص قدرت شدیدتری بیابند.
نقش رنگ:
در اکثر اوراق پر تیراژ دنیا با رنگ مشکی بر روی کاغذ کاهی نازک و به کثرت روی کاغذ سفید چاپ می شوند. تعداد زیاد نسخه های یک اوراق و بالا بودن هزینه های چاپ و در عین حال یک بار مصرف شدن اوراق موجب می شود تا صاحبان اوراق ها کمتر به استفاده از رنگ های دیگر به جز مشکی در چاپ اوراق خود باشند. گاهی که به کارگیری رنگ دوم ضرورت می یابد، از رنگ برای چاپ بعضی مطالب و کادر بعضی از مفاهیم مهم استفاده می شود. رنگ قرمز دارای طول موج زیاد و موثر بر انسان است. اکثر مردم به این رنگ بیش از دیگر رنگ ها حساس هستند. لذا در هر کجا که این رنگ به چشم می خورد سریعا جلب توجه کرده و نگاه انسان را به سمت خود می کشد. همین ویژگی رنگ قرمز و رنگ های نزدیک به آن مانند نارنجی و یا پرتقالی که از خانواده رنگ های گرم هستند، باعث می شود تا مطبوعات و اوراق ها این رنگ ها را در مورد لزوم به عنوان رنگ دوم به کار گیرند.
به کارگیری رنگ دوم علاوه رنگهای گرم، از دیگر رنگها نیز صورت می گیرد.
رنگ های سرد و رنگ های ترکیبی خنثی (خاکستری) نیز بعضا مورد استفاده قرار می گیرند. در جاهایی که لازم است فضایی ملایم و آرام داشته باشید می توان از رنگ های آبی و هم خانواده آن بهره مند شد. در هر حال رنگی که به عنوان رنگ دوم در اوراق ها استفاده می شود، معمولا برای تاثیر گذاری ویژه ای است که با صلاحدید اوراق به کار گرفته شود.
گاهی نیز علاوه بر رنگ اول، از رنگ دوم نیز برای زیباتر شدن تصویر استفاده می شود. در این حال تصویر با دو رنگ چاپ می شود که اصطلاحا به آن دو تن می گویند.
هم اکنون با پیشرفت سریع تکنولوژی صفحه آرایی و چاپ امکان استفاده بیشتر از رنگ برای اکثر اوراق ها فراهم شده و تعدادی از آنها از چاپ تمام رنگی نیز بهره می گیرند. البته چاپ چهار رنگ اوراق هزینه هایی دارد که گردانندگان اوراق ها، آن هزینه ها را تامین می کنند. از طرف دیگر رنگین شدن اوراق باعث می شود استقبال مردم از آن بیشتر شود و همین امر موجب فروش و درآمد افزون تر می گردد که می تواند پاسخگوی هزینه های جاری سفارش دهنده جنبه تبلیغاتی اوراق داشته باشد.
با ملاحظه و مقایسه نمونه هایی از اوراق های تک رنگ، دو رنگ و چهار رنگ می توانید به تاثیر بصری و ایجاد جذابیت و زیبایی حضور رنگ پی ببرید.
طراحی اوراق سیاه و سفید:
همان گونه که قبلا گفته شد، در اوراق ها یکی از راه های تامین هزینه اوراق است. به همین دلیل گردانندگان اوراق سعی می کنند آن ها را تک رنگ چاپ کنند. اغلب دیده می شود که حدود نصق صفحه یک اوراق را ایجاد می کند. به همین دلیل نیز طراحان زیادی مشغول به طراحی برای اوراق ها هستند. هر اوراق معمولا با ویژگی ها و امکاناتی که در اوراق درج می شود، به چاپ می رسد. مثلا در یک اوراق سیاه و سفید، آرم نیز با همان رنگ چاپ می شوند اما در مواقعی نیز موسسه با پرداخت هزینه بیشتر علاقمند است که آن را در دو رنگ چاپ کنند.
در طراحی اوراق تک رنگ تلاش و کوشش طراح بایستی بیشتر شود تا بتواند با محدودیت رنگی که دارد، طراحی جذاب و گیرا تهیه کند. در این گونه موارد طراحان با استفاده از تضاد سیاه و سفید و اختصاص دادن فضای سفید بیشتر و یا بهره گیری از علائم و نشان های ویژه، طرح خود را جذاب تر می کنند که می توانید نمونه های آنها را در اوراق ملاحظه کنید.
طراحی اوراق نوعی صفحه آرایی محسوب می شود که بایستی مجموعه عناصر تشکیل دهنده آن در یک ترکیب بندی پرجاذبه گرد هم جمع شوند. تیتر، آرم، مطلب، تصویر و نشان ها و علائم دیگر باید هرکدام در جای خود قرار گرفته و ایفای نقش کنند تا موضوع و یا کالای معرفی شده به سرعت و به خوبی شناخته شود.
لذا رعایت اصول پایه ارتباط تصویری و مسائل زیبا شناسانه در طراحی آن نیز ضروری است.
مشخصات یک اوراق عبارتند از:
۱- جذابیت (در بین طرح ها، رنگ ها، نوشته ها، سریعا خودنمایی کند.)
۲- مطالب آن خوانا و سریع الانتقال باشد.
۳- موضوع آن به سادگی فهمیده شود.
۴- عنوان یا تیتر آن جاذبه لازم را برای پیگیری دیگر اطلاعات داشته باشد.
استفاده از رنگ جهت تزئین صفحه در اوراق
در یک صفحه از اوراق می توان از عنصر رنگ دوم و یا چهار رنگ برای رنگین کردن تیترها و تصاویر، کادرها و حاشیه های تزئینی بهره گرفت. البته به ندرت مشاهده شده که در اوراق از عناصر صرفا تزئینی اعم از ساده و رنگی استفاده شود. البته از خطوط و باندهای ترامه و رنگی برای تفکیک مطالب و برجسته کردن آنها استفاده می شود که در عین حال به زیبایی صفحه هم می افزاید.
بجز این در بعضی از موارد از علائم و نشانه ها نیز برای تفکیک و تشخیص دادن به مطالب استفاده می شود. گاهی برای جدا شدن یک مطلب و برجسته شدن آن، صفحه زیر آن را در چهار رنگ چاپ می کنند که هم در ترکیب بندی صفحه اثر می گذارد و هم اینکه باعث زینت صفحه می شود.