دریافت حسی و ارتباط بصری (هدایت چشم)

معنا، در پیام های بصری فقط نتیجه جمع شدن تاثیرات حاصل از ترکیب عناصر اولیه نیست، بلکه چگونگی آن تا حدود زیادی به دستگاه حسی خاصی که در تمام انسان ها به طور یکسان عمل می کند نیز بستگی دارد به عبارتی ساده تر، وقتی طرحی را به وسیله رنگ ها، شکل ها، خطوط، بافت ها و اندازه هایی به وجود می آورید و آن ها را در کار به یکدیگر مربوط می سازید این کار در واقع کومپوزسیونی است که طراح به وسیله آن می خواسته منظور خود را بیان کند. ولی عمل دیدن مرحله مستقل دیگری در ارتباط بصری است. دیدن، جریان وارد شدن خبر به دستگاه عصبی است که از طریق حس شدن نور به وسیله ی چشم ها صورت می پذیرد. این کار کم و بیش برای همه عادی و یکسان است و اگر چنین نبود  مردم قادر نبودند درباره ی معنای پدیده های بصری اشتراک نظر داشته باشند.

این دو گام مستقل از یکدیگر، یعنی طرح کردن و دیدن در عین حال، هم از نظر معنا به طور کلی و هم در مواردی که منظور مشخصی از یک پیام وجود دارد به یکدیگر وابسته اند. تا اینجا به دو نوع معنا در پیام اشاره کردید یکی معنا و حال و هوای کلی یک بصری و دیگری معنای خاص و مشخص موجود در آن، ولی بین این دو نوع معنا نوع دیگری از معنای بصری نیز وجود دارد و آن معنا از نظر کار ویژه ی آن است، کار ویژه ای که اشیاء به خاطر آن طرح و ساخته شده اند تا به رفع برخی نیازمندی ها بپردازند. ظاهرا به نظر می رسد که پیام نهفته در این نوع اشیا نسبت به موارد استفاده ی آنها جنبه ی ناچیز و فرعی دارد، ولی در حقیقت اغلب خلاف آن مشاهده می شود زیرا بسیار اتفاق می افتد که اشیایی نظیر لباس، خانه، بناهای عمومی و حتی آثاری که به وسیله ی صنعتگران غیر حرفه ای به وجود آمده است می توانند مطالب زیادی درباره ی شخصیت کسانی که آنها را طرح کرده اند و یا انتخاب نموده اند، حکایت کنند و از این روست که یک فرهنگ خاص را از طریق مطالعه و بررسی جهان ساخته و پرداخته ی دست این صنعتگران، ابزار آلات و آثار هنری آنها درک می کنید.

عمل دیدن، واکنشی در مقابل نور است. مهمترین عنصر ضروری برای این نوع تجربه و حس، وجود رنگمایه یا تونالیته است. کلیه عناصر بصری دیگر به وسیله ی نور بر ما مکشوف می شوند و در نتیجه آنها، در مقایسه با عنصر رنگ مایه، در درجات بعدی اهمیت قرار دارند. منظور از تونالیته یا رنگمایه میزان وجود یا فقدان نور است. وجود تمام مصنوعات بشر و یا اشیای محیط اطرافش به وسیله نور بر او آشکار می شود.

عناصر دیگر بصری پس از تونالیته یا رنگمایه عبارتند از: خط، رنگ، شکل، جهت، بافت، مقیاس، بعد و حرکت، تعیین آنکه در یک اثر بصری کدام عنصر بر دیگری غالب است بستگی به ماهیت و نوع آن دارد، خواه طراحی شده باشد خواه به طور طبیعی وجود داشته باشد. برای مثال اگر گفته شود نقاشی در درجه ی اول اثری است که در آن رنگمایه و سپس شکل و جهت همراه با بافت و رنگ و احتمالا بعد و حرکت به صورت مجاز در آن به کار رفته تعریف بسیار ناقصی خواهد بود. زیرا این تصویر به هیچ وجه بیانگر توان و نیروی بالقوه ی بصری که در نقاش وجود دارد نیست. انواع مختلفی که یک عبارت بصری می تواند به خود بگیرد تا آن را نقاشی نامید بی نهایت زیاد است. انتخاب یکی از این انواع بستگی به آن چیزی دارد که در ذهن هنرمند است و می خواهد آن را بیان کند. او بر بعضی از عناصر نسبت به دیگران تاکید بیشتری می کند و تکنیک یا فنی را مطابق برنامه ای خاص انتخاب می کند و بدین وسیله معنای مورد نظرش را می یابد.

نتیجه نهایی این کار همان عبارت و بیانی است که هنرمند حقیقتا آن را می جسته است. ولی معنای یک عبارت بصری بستگی به واکنش تماشاگر نیز دارد، زیرا تماشاگر نیز از طریق برخی داروهای ذهنی خود به تعبیر و تفسیر آن عبارت می پردازد و آن را تا حدودی دستخوش تغییر قرار می دهد. تنها عاملی که نزد هنرمند و تماشاگر و در واقع نزد همگان یکسان است، حس باصره می باشد که عبارت است از اجزای فیزیولوژیک و روانی سلسله اعصاب و نحوه ی کار آنها و دستگاه حساسی که بدان وسیله می بینند.

روان شناسی گشتالت در زمینه دریافت های حسی، تحقیقات و بررسی های ارزنده ای انجام داده است که در نتیجه ی آن اطلاعات نسبتا زیادی درباره ی نقوش بصری و اهمیت آن گرد آمده و نیز درباره ی نحوه ی دیدن و چگونگی سازمان یابی و بیان اخبار بصری به وسیله ی انسان کشفیاتی حاصل شده است. عوامل فیزیکی و روانی در این دارای کیفیت نسبی هستند و نباید آن را جزمی تصور کرد. هرنقش بصری دارای کیفیتی پر تحرک و فعال است که برای تعریف آن از نظر عقلی یا عاطفی و یا مکانیکی، صرفا به عواملی نظیر اندازه یا جهت یا شکل نمی توان اکتفا کرد. عناصری که نام آنها یاد شد، محرک هایی هستند که به خودی خود فاقد هرگونه تحرکی هستند ولی نیروهای فیزیکی و روانی که به واسطه ی آنها برانگیخته می شود، تمام فضاهایی را که در آن قرار گرفته اند دگرگون می کند و به طورکلی باعث به وجود آمدن حالت تعادل یا عدم تعادل می شود.

دریافت و برداشت ما از یک طرح یا شیء موجود در محیط ناشی از مجموع این عوامل است. دیدنی ها پدیده هایی صرفا خارج از ما و تصادفی نیستند، بلکه آنها به منزله تجربیات و وقایعی برای حس باصره ی ما هستند و دارای یک تمامیت اند که نتیجه ی اتحاد و تشکل پاره ای از کنش ها و واکنش های بیرونی و درونی می باشند.

عناصری که در دستور و قواعد بصری باید بدان آگاهی داشت انتزاعی هستند ولی به هر حال می توان خصوصیت کلی آنها را تعریف کرد. معنا در یک بینا انتزاعی بسیار فشرده است و تعقل از راه میانبر به مقصد می رساند و چون به طور مستقیم با عواطف و احساسات تماس پیدا می کند، معنا را به صورت موجز و متراکم از بخش آگاه ذهن مستقیما به ناخودآگاه می برد.

یک خبر بصری به دو صورت می تواند حاوی معنا باشد. یکی از راه معنای خاصی که در سمبل ها یا رمزهاست و دیگر از طریق تجربیات یکسان و مشترک از محیط اطراف که باعث تداعی معانی از یک خبر بصری می شود. برای بررسی کردن منظورمان از تجربیات مشترک، چند مثال از برخی کیفیات که همه از نظر بصری با آن آشنا هستید و می توانید آن را تشخیص دهید مفید است؛ بالا، پایین آسمان آبی، درختان قائم، ماسه های ریز، آتش قرمز- نارنجی- زرد، و امثال اینها. بنابراین خواه ما نسبت به این موضوع آگاهی داشته و خواه نداشته باشید، کم و بیش واکنشی یکسان نسبت به معانی آنها از خود نشان می دهید.

در ترکیب بندی یک اثر گرافیکی به ویژه در اوراق اداری افزون بر ایجاد هویت و تشخیص قابل درک برای مخاطبان و به وجود آوردن یک اثر خلاق و چشمگیر بسیار مهم است که ایده ی طراح و اطلاعات تصویری و مکتوب، چگونه  و طی چه مراحلی به مخاطبان ارائه شود و بیننده عناصری را نسبت به اجزای دیگر زودتر و با دقت بیشتری ببیند. بسیار اهمیت دارد بدانید کدام عناصر موجب جلب نظر مشتری در رقابت با دیگران خواهد شد و غالبا چگونه بازشناسی می شود و کیفیت و کمیت موضوع از چه طریقی درک می گردد. با کدام یک از عناصر در تصمیم گیری برای انتخاب نقش بیشتری دارد.

فرم و طرح اوراق، لوگو و نوشته های دیگر از قبیل شعار تبلیغاتی (کمتر در اوراق وجود دارد)، رنگ، بافت و جنسیت، عواملی مانند خطوط، نقوش، عکس، تصویر سازی و ده ها مورد مشابه دیگر هر یک در شکل گیری طراحی اوراق اهمیت خاص خود را دارند اما در هر عناصری نظیر لوگو، فرم یا رنگ وجود دارند که بلافاصله ایده درک شده و موجب جلب نظر مخاطبین می شود.